جمعه ۲۷ مهر ۰۳

فال انبیا عشق

۹ بازديد

خانم گریفن گفت: «مطمئناً، خانم، هیچ‌کس نمی‌داند در آن چه چیزی بود، اما هر چه بود شنیدند که همیشه در گذرگاه شربت خانه جلویشان می‌رفت، و به همان قدرتی راه می‌رفت. مرد. از پله‌ها بالا رفت و آنها پوزه بزرگی را دیدند که از میان نرده‌ها به سمت آنها خرخر می‌کرد و پشتی برهنه مانند خوک روی آن بود.

و دو گونه بر روی آن مانند خود سفید و دور فال انبیا عشق از آن! و با آن مری آن بیدار شد، و فقط برای ویلی فنسی که در آشپزخانه بود و او را نگه می داشت، می توانست سرش را روی محدوده، کریچر می شکست!»

در اینجا بارنت با تحقیر وصف ناپذیر لبخند زد.

خانم گریفن در حالی که موضوع خود را گرم می کرد، ادامه داد: «چیزی که من به آنها می گویم این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که شاید آن چیز یک جفت مرده باشد.

ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم فال انبیا فردا است یک پوند به دیگری بدهکار باشد.

یا چیزی شبیه به آن داشته باشد. روح، در طلب کسی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که او را تبر می کند، آنچه او را به هم می زند. امثال او نمی توانست صحبت کند تا زمانی که شما ابتدا با او صحبت نکنید. اما، مطمئنا، جرلز جرأت ندارد-”

لبخند بارنت دوباره یکی از برتری های زمستانی بود.

خانم گریفن ادامه داد: «ویلی فنسی و پتسی کریمین هم دیشب آن را دیدند، ویلی بیچاره به همان اندازه ترسیده بود! او گفت مطمئناً “روح بود.” در خیابان پشتی بود، یک دقیقه به اندازه یک الاغ بود، و یک فال انبیا کار دقیقه دیگر بزرگتر از یک خر بود…

“اوه، خداوند ما را نجات دهد!” خدمتکار آشپزخانه به طرز سرکوب‌ناپذیری از قیچی گریه کرد.

خانم الکساندر که با هدفی متمرکز به سمت در می‌آید، گفت: «من خودم در مورد این موضوع با فنسی صحبت خواهم کرد، و در این میان آرزو دارم دیگر از این آشغال‌ها نشنوم.»

بارنت با عصبانیت به خانم گریفن گفت: “مطمئنم فال انبیا پنجشنبه که فنیسی آرزوی شنیدن آن را ندارد”، وقتی خانم الکساندر به سرعت از شنوایی خارج شد، “بعد از این که آن دختران در مورد همه چیز نگران او بودند. صبح. چنین مجموعه ای!»

خانم گریفن به شکلی مودبانه و کلی ناله کرد و پشت بارنت زبانش را از گوشه دهانش بیرون آورد و به خدمتکار آشپزخانه چشمکی زد.

خانم الکساندر مکالمه او با ویلی فنسی فال انبیا پیشگویی را کمتر از حد معمول رضایت بخش دید. او نمی توانست هیچ گزارش مشخصی از آنچه او و پتسی دیده بودند ارائه دهد: شاید آنها اصلاً چیزی ندیده بودند. شاید – به عنوان یک بداهه آشکار – گوساله گاو کری بود. هر چه که در آن بود، او به آن اهمیت نمی داد، و با رد آسان موضوع، آیا معشوقه در زمانی که او دور بود، مخالف ساختمان او یک سوله زغال سنگ در پشت خانه بود.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.